مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
مرهـم زخـم دلـش تـنهـا دم شمشیـر بود مردم از او سیر بودند او ز مردم سیر بود خار در چشم، استخوان در حلق، آتش بر جگر در کف گردون کمان، در سینۀ او تیر بود گنج عالـم زیر پا و ثروتش وقت عروج چند قرص نان جو، یک اسب، یک شمشیر بود زود زهـر تیـغ قاتـل کرد بر جـانش اثر مجتبـی بـر او طـبیب آورد امـا دیـر بود در حرم آمد به دنیا، گشت در مسجد شهید قطرهقطره خون پاکش را همین تفسیر بود بیگناهی کم گناهی نیست، بـر اهـل گناه شـدت عـدل علـی بالاتـرین تقصیـر بود بر زمین افتاده، خون فواره میزد از سرش در دو چشمش اشک شوق و بر لبش تکبیر بود گرچه طی گردیده بود از عمر او شصت و سهسال او در ایام شباب از داغ زهـرا پیـر بـود شیـر، بهـر قاتـل خود میفرستاد از کرم با وجود آن که خود تنها غذایش شیر بود کار مولا بود میثم! لطف و صدق و دوستی کار دنیا ظلم و جور و حیله و تزویر بود |